به نظر دون خوان ، « هسته وجودی » و « جادوی هستی » انسان ، آگاهی و ادراک است . آگاهی عبارت است از انطباق ، هماهنگی و همسویی فیوضات عقاب در درون پیله درخشان با بخشی از فیوضات عقاب در خارج از پیله . گر چه این آگاهی دارای یکپارچگی و وحدت است ، اما دارای سطوح متفاوتی است : شامل دقت اول ، دقت دوم و دقت سوم .
دقت چیست ؟ به عنوان تعریفی ساده میتوان گفت ، دقت آگاهی رشد یافته و تثبیت شده ( درون پیله ) است . در خلال انطباق فیوضات درون پیله با بخشی از فیوضات خارج از پیله ، بتدریج قسمتی از فیوضات قویتر و ثابتتر میشوند ( به عبارتی دیگر ، درخشانتر میشوند ) ؛ در نتیجه ، آگاهی حاصل از این قسمت نیز ثابتتر و برای ما انسانها معمولیتر میشود . این آگاهی قویتر و ثابتتر یا همان فیوضات درخشانتر ( که قرار است بعد از مرگ خوراک عقاب شود ) ، همان دقت است . دون خوان میگوید : « به نظر بینندگان ، دقت یعنی تقویت و کنترل آگاهی توسط روند حیات » . طی زندگی و رشد ، انسان آگاهی را رشد و گسترش میدهد ؛ این آگاهی رشد یافته که بسیار پیچیدهتر از آگاهی خام اعطایی عقاب است ، دقت نامیده میشود .
دقت اول : در فرایند انطباق فیوضات داخلی و بیرونی پیله ، بخشی از فیوضات درون پیله درخشانتر میشود ( یعنی آگاهی و ادراک حاصل از این بخش فیوضات درخشان شدة درون پیله ، ثابتتر و معمولیتر و مشخصتر میشود ) . این آگاهی و ادراک یا فیوضات درخشان که مربوط به این جهان و عرصه شناختنی ( تونال ) است ، دقت اول یا اولین حلقه قدرت است . دقت اول با آنکه کوچکترین بخش آگاهی یکپارچه انسان است ، اما اهمیت بسیاری دارد ؛ چرا که با کمک دقت اول است که میتوانیم در این جهان زندگی کنیم . بینندگان فیوضات برگزیدهای را که دقت اول را به وجود میآورند ، سوی راست ، تونال و شناخته مینامند . انسانهای معمولی ، به دقت اول ، حقیقت ، منطق و عقل سلیم میگویند . در واقع ، همه انسانها از دقت اول برخوردارند و برای کسب آن تلاشی نمیکنند . طی فرایندهای رشد انسان ، دقت اول مثل توانایی حرف زدن حاصل میشود ؛ البته تأثیرات محیط و بزرگسالان در القای دقت اول ، مهم است .
دقت دوم : بجز فیوضات درخشان شدة درون پیله ، فیوضات دیگری هم درون پیله هستند که بدون استفاده باقی میمانند . وقتی این فیوضات بدون استفاده ، مورد استفاده قرار گیرند و با فیوضات بیرون پیله هماهنگ ، همسو و منطبق شوند ، دقت دوم به وجود میآید . ناشناختنی ( ناوال ) ، حوزة دقت دوم یا دومین حلقه اقتدار یا سوی چپ است . بنابراین دقت دوم عرصه بسیار گستردهتری دارد که قابل مقایسه با دقت اول نیست . دقت دوم برای انسانهای معمولی ، پنهان است . فقط سالکان با رعایت نظم و انضباط و کسب اقتدار میتوانند به دقت دوم دست یابند . البته دقت دوم ضمن آنکه حوزهای است برای تکامل ، ممکن است به مردابی مرگآور یا جنونآمیز تبدیل شود . در واقع ، بینندگان کهن ( در مقابل بینندگان جدید که دون خوان جزو اینها بود ) ، دچار این مرداب شده بودند . آنها در هر نوبت بخشی از فیوضات درون پیله را درخشان میکردند و در نتیجه ، دنیاهای متعددی از ناشناخته را درک میکردند . دون خوان معتقد است که این بازی درخشان کردن فیوضات درون پیله ، برای بینندگان کهن عایدی جز سردرگمی ، جنون و از هدف دور شدن نداشته است . در واقع ، یکی از علل انقراض بینندگان کهن همین بوده است ؛ آنها چنان غرق این تجارب بیفایده بودند که متوجه حمله اسپانیاییها نشدند .
وقتی سالک بتواند به دقت دوم دست یابد ، هر دو دقت به یک واحد یکپارچه تبدیل میشود که میتوان آن را خویشتن خویش بنامیم .
دقت سوم : درخشان شدن بخش معینی از فیوضات پیله ( بر اثر انطباق با فیوضات بیرونی ) طی زندگی انسان ، دقت اول را به وجود میآورد . درخشان کردن بخشهای دیگری غیر از این بخش معین ، دقت دوم را به وجود میآورد . اگر سالک بتواند همزمان ( نه به نوبت ) تمامی فیوضات درون پیله را با فیوضات بیرونی منطبق ، همسو و هماهنگ نماید و به عبارت دیگر ، همزمان کلیه فیوضات پیله را درخشان کند ، به دقت سوم دست مییابد که بزرگترین بخش آگاهی است ( در واقع ، آگاهی بیکران و نامتناهی است ) .
قبلا گفته شد که عقاب به همه موجودات آگاهی اعطا میکند ؛ موجودات طی زندگی خود ، این آگاهی را پرورش داده و غنی میسازند . به هنگام مرگ ، این آگاهی غنی شده به سوی عقاب بازمیگردد . سالکانی که به دقت سوم دست مییابند ، آنچنان آگاهی بیکرانی به دست میآورند که عقاب به آنها پاداش میدهد : عقاب آگاهی این سالکان را نمیبلعد.
دقت دوم برای سالک ، مرحلهای است برای رسیدن به دقت سوم . سالک در دقت دوم میآموزد که چگونه بخشی از فیوضات بدون استفاده در درون پیله را درخشان سازد . این تمرینی است برای دستیابی به دقت سوم که درخشان کردن ( یا حتی شعلهور ساختن ) تمامی فیوضات بطور همزمان است ( با این توضیح ، علت مخالفت دون خوان با بازی بینندگان کهن کاملا مشخص میشود ) .
نکته جالب اینکه انسانهای معمولی هرگز از دقت سوم آگاهی نمییابند ؛ فقط برخی از انسانها به هنگام مرگ ، لحظاتی به سومین دقت دست مییابند که آن هم برای اینکه آگاهی خود ( به عبارتی غذای عقاب ) را تطهیر کنند .
قبل از ذکر قسمتهایی از بحث دقت در آثار کاستاندا ، نقل قول زیر درباره گذر و دقت سوم میتواند مفید باشد :
((دون خوان توضیح داد که قانون، یک افسانه نیست و گذار بـــهآزادی نیز یک زندگی جاوید به مفهومآنچه ما از لذت جاویــدانمیفهمیم ، یعنی زندگی کردن برای همیشه نیست. بر طبق قـــانون شخص میتواند آگاهی را که معمولا در لحظه مرگ رها میشود، حفــظ کند... حامیش به او گفتهبود که در لحظه گذار، شخص به سومیـن دقت میرسد و تمام جسم از معرفت روشن میشود. یکباره تـــمــام سلولها از خویشتن آگاهی مییابند و همزمان با آن از تمامیتجسم آگاه میشوند.حامی او همچنین به او گفته بود که این نوع آگاهی در ذهن طبقه بندی شده ما بیمعنی است، به همین علت چــیستــان مبارزه سالک فقط درک این نیست که گذار به معنای قانونـــی آن یعنی ورود به سومیندقت است، بلکه بیشتر درک این مطلب است کهاین درجه از آگاهی وجود دارد)).
نقل قولهایی درباره دقت
- دون خوان میگفت که هسته وجودی ما، ادراک، و جادوی هستی مـا آگاهی است. برای او، ادراک و آگاهی ، یک وحدت عملی و یکپارچه با دو حوزه مختلف بود. اولین حوزه ، دقت تونال، یعنی توانائی مردم عادی برای درک و مطابقت آگاهیشان با جهان عادی روزمــره بود. این دقت را دون خوان"اولین حلقه قدرت" مینامید و آن رابه عنوان توانائی فوقالعاده ، اما بدیهی برای منظم کـــــردن ادراکمان از دنیای روزمره وصف میکرد.
دومین حوزه دقت ناوال، یعنی توانائی ساحران در مـــطابــقــت آگاهیشان با جهان غیر معمولی بود. او این حوزه دقـــــت را "دومین حلقه قدرت" یا توانائی بسیار عجیب مینامید که همه مــا داریم، اما تنهاساحران از آن استفاده میکنند تا به جهان غیرمعمولی نظم بخشند.
- دومین حلقه اقتدار یا دقت ناوال ، برای اکثریـت پـنــهــان میماند و فقط در هنگام مرگ آشکار میشود.فقط از راه رویــــا دیدن میتوان به آن دست یافت
- دون خوان به من آموخته بود که تمامیت هستی ما شامل دو بخـش قابل درک است. بخش اول جسم آشنای ماست... بخش دوم جسم فروزان است...دون خوان برای توضیح این مفاهیم آگاهی ما را به سه بخش نامساوی تقسیم میکرد. کوچکترین بخش آن را " اولین دقت مینامید. او میگفت که این همان آگاهی است که هر فرد عـادی آن را پرورش میدهد تا خود را با زندگی روزمرهاش وفق دهد. جــســــم فیزیکی ما به این بخش تعلق داشت. بخش بزرگتر را "دومین دقـت" مینامید و آن را به عنوان نوعی آگاهی وصف میکرد که ما بــرای درک پیله درخشان خود و عملکردن به عنوان یک موجود فـــروزانبه آن نیاز داریم. به گفته او دقت دوم در تمام مدت زندگیمـان پنهان میماند، مگر آنکه در اثر تربیت آگاهانه و یا ضربـــهای تصادفی پدیدار شود. این بخش جسم درخشان ما را شامل مـیشد. او سومین بخش، یعنی بزرگترین آن را "دقت سوم" مینامید. نـــوعــی آگاهی بیکران که جنبههای نامشخص آگاهی از جسم مادی و درخشـانما را شامل میشد.
دون خوان به کاستاندا گفته بود که در آستانه دقت سـوم است. و اگر هم زمانی کاملا وارد آن شود،من فورا متوجه خواهــم شد،چون او دقیقا همان چیزی میشود که در واقعیت هست، یعنی فـوران انرژی ... دقت دوم میدان رزم سالکان مبارز یا در واقع میـدان مشقی برای رسیدن به دقت سوماست. رسیدن به این مرحله کاری بسدشوار است و در صورت موفقیت بسیار پرثمر.
- نستور: ناوال میگفت که تمرکز دومین دقت دو جنــبــه دارد. اولین و آسانترین جنبه آن، جنبه بد آن است و هنگامــی پیـــش میآید که رویابینها از رویای خود به منظور متمرکز ساختـن دومین دقت بر امور دنیوی ، مثل پول و تسلط بر دیگران،استفادهکنند. دستیابی به دومین جنبه مشکلترین کارهاست و هنگامی پیـش میآید که رویابین ها دقت دوم خود را بر چیزهایی که به ایـندنیاتعلق ندارد متمرکز میکنند، مثل سفر به ناشناختهها. نیازسالکان برای دستیابی به این جنبه نهایت کمال است.
دون خوان میگفت که دومین دقت به طور اجتناب ناپذیــری بــرتمامیت هستی ما به عنوان میدان انرژی متمرکز مــیشود و ایــنانرژی را به هر چیز مناسبی بدل میکند. البته سهل تــرین چیـز تصویر کالبد جسمی ماست که به خاطر زندگی روزمـره و استفــاده از اولین دقت خود کاملا با آن آشنا هستیم .
زولیکا: اولین دقت ما از زمین صادر میشود و دومین دقـت ازکیهان
- ...برای آنکه اولین دقتمان به دنیایی که مشاهده میکنیم متمرکز شود، باید فیوضات معینی را برگزید که از نوار باریک آگاهـــی بشری انتخاب میشوند. فیوضات کنار گذاشته شده، گرچه در دستـرس ما هستند ولی در تمام مدت عمر ما ناشناخته و در حال رکود مـیمانند.
بینندگان جدید فیوضات برگزیده را سوی راست، آگاهی عادی، تونال، این دنیا، شناخته، اولین دقت، و انسانهای معمولی آن را حقیقت، منطق، عقل سلیم مینامند.