دسته بندی : ارکان سالکی

 

1) خویشتنداری:

 حفظ روحیه  وقتی که شخص تو را زیر پا لگد مال می کند ، خویشتن داری نامیده می شود. هنگام تمرین خویشتنداری ، آنچه که اتفاق می افتد فرسایش عادی خودبزرگ بینی ماست. اگر کسی ذره ای غرور داشته باشد ، وقتی با او طوری رفتار  کنند که احساس کند آدم بی ارزشی است ، خرد می شود.

 

2)انضباط :

 خویشتنداری و انضباط به حالت درونی سالک ارتباط دارد. سالک به خود توجه می کند ولی نه مثل یک آدم خودخواه بلکه به این معنا که دائماً و کاملا در حال خودآزمایی است.ساحران انضباط را قابلیت مواجهه با مسائل حساب نشده ، در کمال آرامش می دانند که در شمار انتظارات ما نیست. برای آنان انضباط هنر است ، هنر مواجهه با بیکرانگی ، بی آنکه خود را ببازیم ، نه برای اینکه آنها قوی و جان سخت هستند ، بلکه چون سرشار از ترس آمیخته با احترامند.


 3)شکیبایی :

 شکیبایی یعنی شخص به سادگی و با شادی و بی هیچ شتاب و اضطراب انتظار بکشد و آنچه را که باید رخ دهد به تاخیر اندازد.

 

4) زمانبندی و وقت شناسی:

 وقت شناسی کیفیتی است که رهایی آنچه را که تا کنون به تاخیر افتاده است معین می کند. خویشتن داری ، انضباط و شکیبایی مثل سدی است که در پس آن هر چیزی انباشته می شود. وقت شناسی دریچه سد است.

شکیبایی و وقت شناسی یک حالت درونی نیست. این دو در حیطه ی مرد معرفتند.

 

5)اراده:

 اراده به دنیای دیگری تعلق دارد، به ناشناخته. چهار ویژگی دیگر به شناخته تعلق دارند، دقیقاً به همان جایی که خرده ستمگران در آنند. در واقع، آنچه انسان را به خرده ستمگری بدل می کند، استفاده ی بیش از حد از شناخته است.

 

6)خرده ستمگر :

 خرده ستمگر شکنجه گر است ، کسی که قدرت مرگ یا زندگی سالک را در دست دارد و یا او را تا حد جنون آزار می دهد.اگر سالکی بتواند در رویایی با خرده ستمگر مقاومت کند، مطمئناً می تواند با مصونیت با ناشناخته مواجه شود و بعد حتی می تواند حضور ناشناخته را تحمل کند. هر کسی به خرده ستمگر بپیوندد شکست خورده است. با خشم و غضب و بدون خویشتنداری و انضباط اقدام کردن و ناشکیبا بودن  یعنی مغلوب شدن.