دسته بندی : مرگ به عنوان مشاور

 

وقتی که بی صبری می کنی ، کافیست فقط به سمت چپ خودت برگردی و با مرگ مشاوره کنی . هر چه که بی ارزش و مبتذل است در لحظه ای که مرگ به طرف تو می آید ، فراموش می شود. یا وقتی که او را در یک چشم بر هم زدن می بینی ، یا هنگامی که فقط احساس می کنی این همراه نزد توست و بدون وقفه تو را زیر نظر دارد.

مرگ همراه جاودانی ماست.او همیشه در طرف چپ به فاصله یک بازوی گشوده قرار دارد.او تو را نظاره می کند و تا زمانی که تو را لمس نکرده است همواره اینطور خواهد بود.

- ما همواره با لرزشی در پشت حضور آن را حس می کنیم.

- مرگ رویدادی غیر قابل اجتناب است و همه موجودات روزی با آن روبرو می شوند.

 

درک «اجتناب ناپذیری» و «پیش بینی ناپذیری»  مرگ نتایجی برای سالک در بر دارد از جمله :

1. شخص به چیزی در زندگی چنگ نمی اندازد زیرا به درستی می داند که همه چیز موقتی است.

2.سالک همواره خود را برای رویایی نهایی با مرگ آماده نگه می دارد.

3.بسیاری از ظواهر و چیزهای پیش پا افتاده، در نظر انسانی که به مرگ قریب الوقوع خود واقف نیست، مهم می نماید، اما برای کسی که مرگ را ناظر لحظات زندگی خود می داند اهمیت زیادی ندارد.

4.سالک با درک از چیزی به نام مرگ هراس نخواهد داشت. زیرا سخت ترین اتفاق ممکن بر روی زمین مرگ است و آن هم اجتناب ناپذیر. بنابراین مسائل دیگر در برابر عظمت مرگ رنگ می بازد.

 

رسیدن به آگاهی از مرگِ گریزناپذیر مسئله واکنش نیست. مفهوم روحی هم نیست، بلکه بیشتر پدیده ی آگاهی جسمانی است. با خبری از مرگ در آگاهی سوی چپ است، یکی از جنبه های آگاهی از خود دیگر است و فقط بر اثر تمرین «بی عملی» می تواند بازیافته شود.

 

منبع : شمنیزم - تولتک /جلد اول