دسته بندی : دشمنان سالک

 

سالکی که به دنبال دانش می رود، مانند جنگجویی باید باشد که به میدان جنگ می رود: هوشیار، ترسان، محتاط و با اطمینان. رفتن به سوی دانش، یا جنگ، به هر شکل دیگری، اشتباه است و ندامت و تأسف به دنبال دارد. این همانندی، نشان می دهد که جوینده حقیقت نیز دشمنانی فرا روی خود دارد که باید به سان جنگجویی مبارز گام در راه نهد. اما تفاوت او با جنگجوی واقعی در نوع دشمنی است که در کمین آنان نشسته است. جنگجوی واقعی را دشمنی خارجی و رو در روست، اما سالک را چهار دشمن است که هر چهار دشمن به گونه ای به خود سالک مربوط است. اینان دشمنان طبیعی هر انسانی هستند. اما سالک مبارز، هماوردی با آنان را یاد می گیرد و در عمل می آزماید.

این چهار دشمن عبارتند از:

  • ترس
  • وضوح ذهنی
  • قدرت
  • کهولت

 @ ترس اولین دشمنی است که در کمین سالک است. ترک عادت و رها کردن حالتها و چگونگی های مأنوس پیشین و رویاروی با حالتهای پیش بینی نشده وحشت آور است. ذهن ما گرایش دارد تا به جهان عادی که برابر با توصیف همنوعان ماست وفادار بماند و از آن نگهداری کند. بی توجهی به صدای ذهن و قرار گرفتن در وضعیت تازه، موجب آشفتگی ما می شود.

 قصد ترس آن است که ما را از رسیدن به واقعیت دور کند. ترس، نقش اسلحه ذهن را بازی می کند و در تمام راه معرفت، می تواند برای سالک مشکل آفرینی کند. مبارزه ای طولانی لازم است تا برای همیشه بر ترس فایق آییم. تنها با (دید) و (وضوحی) روزافزون می توانیم ترس را از خود برانیم.

 

 @ دومین دشمن (وضوح) است. وضوح سلاح دیگر ذهن است و مراد از آن این است که سالک با اندک پیروزی بپندارد که به هدف رسیده است و تجربه های خود را قطعی بینگارد و از ادامه راه باز ایستد. وضوح سعی دارد، سالک را در (دامنه) گرفتار کند و از صعود بر قله معرفت باز دارد. بسیاری از طالبان معرفت، بر ترس خویش فایق آمده اند، ولی قربانی وضوح شده اند. ترس دشمن روبه رو است، در حالی که وضوح شبیخون می زند. این خودبینی و از خود راضی بودن، از کسب تجربه های نوین، جلوگیری می کند. برای آن که سالک (وضوح) را مغلوب خود سازد، نیاز به کسب اقتدار دارد.

 

 @ اما این اقتدار می تواند نقش دشمن سوم را برای سالک داشته باشد. و آن وقتی است که از اقتدار برای آز های مادی استفاده کند. دون خوان بر ساحران قدیم خرده می گیرد که آنان به جای آن که اقتدار را دستمایه معرفت شهودی قرار دهند، در جهت هدفهای شخصی خویش آن را به هدر دادند. پیروزی در معرفت، در گرو صداقت سالک است. هنگامی که (معرفت) تنها هدف ما باشد، دشمنی اقتدار به ما آسیبی نمی زند.

 

 @ چهارمین دشمن، کهولت و مرگ است. این دشمن را چاره ای نیست. زمانی خواهد آمد که پیری و مرگ نیروی ما را می رباید. کاری که سالک می تواند انجام دهد این است که پیش از آن که پیری نیروی او را فرسایش دهد، گامهای دشوار را بردارد و از شادابی و بی باکی جوانی بهره گیرد، تا گردنه های دشوار راه معرفت را بپیماید و چون نشانه های پیری فرا رسد، در صرف (نیرو و وقت) مقتصدانه عمل کند.