جایگاه بی ترحم یکی از جایگاه های بی اندازه مهم پیوندگاه است. در حقیقت اگر پیوندگاه از جای اصلی و همیشگی خود حرکت کرده و به این نقطه برسد شخص دچار بیرحمی می شود. اما این بی رحمی در طریقت سالکان معنای ویژه ای دارد.
بیرحمی دلسوزی نکردن به حال خود است و نه رفتاری ظالمانه با دیگران.بیرحمی حالتی از بودن است. سطحی از قصد است که ناوال به آن رسیده و از آن به عنوان حرکت پیوندگاه خود یا کارآموزش و یا برای کمین و شکار استفاده می کند.
بی رحمی مبارزه ی سالک است ، مبارزه ای علیه «من »انفرادی که انسان را از اقتدارش محروم داشته است.دلسوزی به حال خود بزرگترین دشمن بشر و سرچشمه ی بدبختی هاست. بدون دلسوزی برای خویش انسان هرگز نمی توانست این چنین خودبزرگ بین باشد که هست.اما ساحران دریافتند که به محض آنکه پیوندگاه حرکت کند خودبزرگ بینی خرد می شود و تصویر خود دیگر نمی تواند دوارم بیاورد.در حقیقت بدون تمرکز بر تصویر خویش ، آنها حس غمخواری و ترحم برای خود و همراه با آن خودبزرگ بینی را از دست می دهند.
برای ساحر بی رحمی ظلم نیست. بیرحمی ضد ترحم و دلسوزی به حال خود یا خودبزرگ بینی است.بیرحمی متانت است.