دسته بندی : رویا دیدن



فن رویا دیدن از فنون بینندگان کهن است ، اما بینندگان جدید از این فن به عنوان سپر محافظ خود در برابر ضربه ی مهلک فیوضات عقاب استفاده کردند و ضمن انجام دادن این کار دریافتند که «رویا دیدن» به خودی خود موثرترین شیوه برای به حرکت درآوردن پیوندگاه است. اما رویا دیدن بسیار خطرناک است و رویابین بسیار آسیب پذیر به این دلیل که قدرت بی حد و حصری دارد و رویابینان را آسیب پذیر می سازد ، زیرا آنها را در اختیار رحم و شفقت درک ناپذیر نیروی همسویی می گذارد.

بینندگان کهن آگاه شدند که در رویا پیوندگاه به طور کاملا طبیعی به سمت چپ جابه جا می شود. وقتی که انسان می خوابد و تمام فیوضات استفاده نشده شروع به تابش می کنند ، در واقع آن نقطه آرام می گیرد. آنها بلافاصله فریفته ی این نگرش شدند و با این جا به جایی طبیعی شروع به کار کردند تا توانستند آن را تحت تسلط در آوردند. این کنترل را «رویادیدن» یا هنر سر و کار داشتن با «کالبد رویا» نامیدند.

«رویابینان» باید به تعادل بسیار دقیقی دست یابند ، زیرا رویابینان نمی توانند در رویاها دخالت کنند و یا با کوششی آگاهانه به آن فرمان دهند. با وجود این جابه جایی پیوندگاه باید تحت فرمان «رویابین» باشد. این تضادی است که با منطق قابل حل نیست و باید در عمل برطرف شود. تنها کاری که از آنها ساخته است ، تثبیت پیوندگاهشان است. بینندگان چون ماهیگیرانی هستند که قلابشان ممکن است به هر جایی گیر کند. تنها کاری که از دستشان بر می آید این است که چوب را در محلی که قلاب در آب فرو رفته است نگاه دارند.    

جا به جایی پیوندگاه در سوی چپ، رویاها را می سازد. هر چه حرکت دورتر باشد ، به همان نسبت رویا زنده تر و عجیب تر است.

محلی که پیوندگاه در رویا در آن حرکت می کند ، «وضعیت رویا» نامیده می شود . بینندگان کهن در نگهداری وضعیت رویای خود آنچنان مهارتی پیدا کردند که حتی قادر بودند وقتی که پیوندگاهشان در آن نقطه لنگر انداخته است بیدار شوند که این حالت را «کالبد رویا» می نامیدند زیرا آن را به حدی کنترل می کردند که هر بار که در «وضعیت رویا» ی جدیدی بیدار می شدند، جسم جدید و گذرایی خلق می کردند.

باید دانست که دامهای «رویا دیدن» واقعاً شگفت آور هستند.چرا که در رویا واقعا هیچ راهی برای هدایت حرکت پیوندگاه وجود ندارد. تنها چیزی که این جابه جایی را معین می کند ، قدرت یا ضعف رویا بین است. بینندگان کهن با استفاده از فن رویابینی بسیار ضعیف ، جبار و دمدمی شدند و بینندگان جدید برای دوری از چنین شرایطی خود را تقویت  کردند و به نیروی درونی که برای هدایت جابه جایی پیوندگاه در رویاها نیاز داشتند ، دست یافتند. نیروی درونی به معنای حس خودداری ، تقریباً بی علاقگی و احساس راحت بودن است، اما مهمتر از همه به معنای تمایل طبیعی و عمیق برای بررسی و درک کردن است.آنها تمام این ویژگیهای شخصیتی را «هوشیاری» نامیدند.زندگی بی عیب و نقص به خودی خود به احساس هوشیاری منتهی می شود و این هوشیاری به نوبه ی  خود منجر به جا به جایی پیوندگاه می گردد.

 روش دستیابی به کالبد رویا با یک عمل ابتدایی شروع می شود که تداوم آن باعث قصدی پایدار می گردد. قصد پایدار به سکوتی درونی منجر می شود و سکوت درونی به نیرویی درونی  که برای جا به جایی پیوندگاه به موقعیتهای مناسب در رویا لازم است.

 

قصد پایدار ........ سکوت درونی........ نیروی درونی .......جابه جایی پیوندگاه

 

روش دستیابی به «کالبد رویا» ، بی عیب و نقصی در زندگی ماست.

رویا دیدن نیاز به انرژی جنسی دارد. اگر این انرژی در عوض آنکه در رویا دیدن به کار گرفته شود بیهوده در روابط جنسی مصرف شده باشد ، نتیجه آن مصیب بار است.آنگاه رویا بین به طور نامنظم پیوندگاه را حرکت داده و عقلش را از دست می دهد.بنابراین این انرژی در فرد رویابین باید متعادل باشد.